به گزارش شهرآرانیوز؛ شعر معروف «آمدمای شاه، پناهم بده» خلاصه همه حرف ها، کتابها و آمدن و شدنهایی است که قرن هاست اتفاق میافتد. پناهندگی و پناه خواستن در صحن و سرای ملائک پاسبان حرم، نه امروزی، که سنتی دیرینه است.
تاریخ نیز شاهد این است که حرم همیشه پناه و ملجأ همه به ویژه مشهدیها در روزگاران سخت و دشوار بوده است، خاصه آنجا که سر به تظلم خواهی برمی داشته و قیامهای بزرگ را شکل میداده اند.
برای نمونه در دروه قاجار، اعتراض به قرارداد رژی یا انحصار خرید و فروش تنباکو که قیامی سراسری را در کشور در پی داشته، نخست در مشهد و با تحصن مردم در حرم مطهر رضوی است که جلوهای همه گیر پیدا میکند.
پس از واقعه به توپ بستن مجلس در تیر ۱۲۸۷ خورشیدی هم تعداد بسیاری از طلبهها در حرم جمع میشوند و در تبعیت از آنان، کسبه، بازارها را تعطیل میکنند. این تحصن چند روز در حرم ادامه پیدا میکند و در نهایت، جلوهای کشوری مییابد. همچنین در دوران پهلوی اول، واقعه مسجد گوهرشاد در سال ۱۳۱۴ خورشیدی و اعتراض به کشف حجاب رضاخانی نیز در همین صحن و سرای مطهر است که به قیامی تاریخی تبدیل میشود. این سنت در دوران مبارزات مردمی مشهدیها برای به بهار نشستن درخت انقلاب اسلامی ادامه مییابد و حرم همچنان کانون مبارزه و تجمعهای مردمی بوده است.
حتی تشییع پیکربیشتر شهدای انقلاب اسلامی مشهد در اینجا انجام میشده و پایان همه راهپیماییها نیز به حرم مطهر رضوی ختم میشده است. جلوه این حضور را میتوان در چند رویداد مهم دیگر نیز دید که سرآمد رخدادهای تاریخی و مبارزههای مردمی در حرم مطهر رضوی است که نخستین آن در ۲۹ آبان و دیگری در عاشورای ۱۳۵۷ رخ میدهد.
آنچه در ۲۹ آبان ۱۳۵۷ اتفاق میافتد، حکم ریختن نمک را دارد بر زخم همه شهیددادههای این دوران. ماجرا از این قرار است که در راهپیمایی مردمی این روز، وقتی مشهدیها مانند همیشه پای اعتراض و مشت گره کرده اعتراض خود را تا حرم میبرده اند، با حمله دژخیمان پهلوی روبه رو میشوند، آن هم به یک بهانه کوچک؛ در آخرین روزهای آبان ۱۳۵۷ عدهای از تظاهرکنندگان که قصد ورود به صحن عتیق را داشتند، در راه با پرتاب سنگ، تابلو نئون سردر آگاهی حرم را که آن روزها محل حضور مأموران طاغوتی بوده است، میشکنند.
دژخیمان پهلوی نیز همین موضوع را بهانه میکنند و به سوی مردم حاضر در حرم حضرت (ع) حمله میبرند. در ادامه این رویداد، تعدادی از زنان و مردان به شهادت میرسند و چندی نیز زخمی میشوند. برابر اسناد برجای مانده، مأموران حتی در داخل حرم و رواقها با مردم درگیر میشوند و به سویشان شلیک میکنند. آنها همچنین با پرتاب گاز اشک آور به داخل تلاش میکنند مردم متفرق شوند و در این گیرودار است که چادرها، کفشها و کلاههای به زمین افتاده بسیاری داخل رواقها و صحن عتیق را میپوشاند.
تعداد شهدای این واقعه را ۱۱ نفر اعلام کرده اند. برخی خاطرات تاریخ شفاهی برجای مانده از مردم مشهد، اما دلیل دیگری نیز برای حمله مأموران طاغوتی به داخل حرم ذکر کرده اند و آن گویا نجات جان دو ساواکی بوده است که ازسوی مردم شناسایی و دستگیر شده بودند. در شرح این واقعه آمده است: «به قرار اظهار شاهد عینی چند نفر از مأموران ساواک که بیشتر در بین مردم و زوار مراقب و گزارشگر بودند و سابقه دستگیری چند جوان مبارز انقلابی را هم داشتند، به محاصره مردم در آمده و دستگیر میشوند.
اینان که خود را زائر معرفی کرده، بر اثر زد و خورد با مردم و مجروح شدن عدهای از زائران معلوم میشود که مأمورند و در زیر لباس خود اسلحه کمری پنهان کرده اند. یکی شان فرار کرده و به مأمورانی که بیرون صحن حرم ایستاده بودند، اطلاع میدهد و آنان نیز به داخل حرم حمله میکنند. گروه تازه سر رسیده با تهدید اسلحه مردم را دستگیر کرده، روی چمنها مینشانند تا نیروهای کمکی برسند. در این موقع تعدادی از مردم مبارز برای آزادی دستگیر شدگان وارد عمل میشوند و در زد و خوردی که بین آنان رخ میدهد، حرم به ویژه توحید خانه گلوله باران میشود.»
پس از این هتک حرمت به آستان ملک پاسبان حضرت دوست، آیت ا... شیرازی و تنی چند از دیگر علما با انتشار اعلامیه ای، یورش دژخیمان رژیم پهلوی به حرم مطهر امام رضا (ع) را محکوم و آقای شیرازی، روز ۳۰ آبان را تعطیل عمومی اعلام میکند، اما مردم در خانه نمیمانند. نخستین واکنش را جامعه پزشکی و دانشگاهی نشان میدهند. آنان به نشانه اعتراض در محوطه بیمارستان امام رضا (ع) جمع میشوند و گروهی از مردم نیز به آنان میپیوندند.
مورخان نوشته اند در این روز، محمد شهرستانی، حبیب بهار، محمود مسعود یغمایی و احمد صبوری یزدی، نمایندگان مردم مشهد در مجلس شورای ملی، با ارسال نامهای به ارتشبد غلامرضا ازهاری نخست وزیر، مجازات متخلفان، آمران و عاملان تجاوز به حرم مطهر رضوی را خواستار میشوند. ساعت ۹ صبح اول آذر نیز تعدادی از طبقات مختلف مردم که بیشتر آنها دانش آموز، دانشجو و روحانی بودند، در مقابل منزل آیت ا... قمی اجتماع و پس از آن به سمت منزل آیت ا... سید کاظم مرعشی حرکت میکنند و به خاطر تیراندازی در حرم مطهر رضوی، شعارهایی علیه رژیم سر میدهند.
همچنین در ساعت ۱۱ صبح، تعدادی از مردم در اطراف فلکه ششم بهمن (۱۷ شهریور) اجتماع میکنند، ولی با پرتاب نارنجک و گاز اشک آور متفرق میشوند. روز دوم آذر، به مناسبت یورش مأموران نظامی به حرم مطهر امام هشتم (ع)، اعلامیهای از سوی آیت ا... شیرازی منتشر و در اعتراض به این حوادث، ازسوی علمای تراز اول، روز یکشنبه ۵ آذر ۱۳۵۷ در سراسر کشور، تعطیل عمومی اعلام میشود.
فردای آن روز امام خمینی (ره) و آیات عظام، مرعشی، گلپایگانی و شریعتمداری نیز با صدور اعلامیه، ضمن محکوم کردن جنایت عوامل رژیم پهلوی و در اعتراض به کشتار مردم در حرم مطهر توسط مأموران شاه، بر تعطیل عمومی دوبارهای در سراسر کشور تأکید میکنند. پس از این واکنشها در مشهد، راهپیمایی عظیمی به راه میافتد. تاریخ نگاران این راهپیمایی را با این شعارهای مردمی ثبت کرده اند: «روز همه شیعیان شام غریبان شده / قبر امام هشتم گلوله باران شده».
اما اوج این اتفاقها در عاشورای سال ۱۳۵۷ و در آذرماه جلوه گری میکند و آن، خواندن خطبه این روز به نام امام خمینی (ره) ازسوی رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت ا... خامنهای است؛ روزی که به ظن تاریخ نگاران، اعلام قطعی پیروزی انقلاب اسلامی در مشهد است. ماجرا از این قرار است: عصر روز تاسوعا در پایان راهپیمایی اعلام میشود که شب، پس از نماز مغرب و عشا، حضرت آیت ا... خامنه ای، اقدام به خواندن خطبه شب عاشورا خواهند کرد. این کار در آن زمان، یک بدعت و حرکت نو محسوب میشده است؛ زیرا براساس رسمی قدیمی، فقط افرادی که از پیش به صورت رسمی به مراسم خطبه خوانی شب عاشورا دعوت میشدند، حق شرکت در آن را داشتند و مردم عادی به هیچ روی تا آن زمان، امکان حضور در این نوع مراسم را نداشتند؛ همچنین خطبه در این شب با نام شاه قرائت میشده است.
رهبر معظم انقلاب درباره اینکه چه شد که ایشان خطبه خوانی در آن شب را برعهده گرفتند، گفته اند: «صبح تاسوعا بود که پیش از راهپیمایی، چیزی به ذهنم رسید. آن را برای برخی برادرانم گفتم و خواستم اگر موافق هستند، خبرش را پوشیده بدارند تا زمان آن برسد. فکر کردم که چنین خطبه رسمی، آن هم با یادکرد شاه، متناسب جو انقلابی مشهد نیست. باید زمام امور را به دست بگیرم و موضوع باید پنهان میماند؛ زیرا اگر آشکار میشد، درهای حرم را روی ما میبستند.
این مخفی ماندن خبر همان گونه که به آن اشاره کردم، تنها تا عصر تاسوعا طول کشید و پس از آن اعلام همگانی شد؛ آقای واعظ طبسی قطعنامه راهپیمایی روز تاسوعا را خواند و خطاب به جمعیت گفت مردم به طرف حرم بروید. قرار است امشب خطبه به نام [امام]خمینی خوانده شود. قرار است امشب [آقای]سیدعلی خامنهای به نام [امام]خمینی خطبه بخواند.»
غروب تاسوعا مردم که از شنیدن خبر خطبه خوانی توسط یک عالم مبارز، شادمان شده بودند و این را یک پیروزی بزرگ برای خود میدانستند، در پایان راهپیمایی عظیم تاسوعا از درهای مختلف حرم، چون سیلی وارد مجموعه میشوند تا مانع از هرگونه اقدام احتمالی طرفداران سلطنت برای جلوگیری از این حرکت ضدسلطنت شوند. این مردم در مسیر خود، اقدام به کندن و پایین آوردن عکسهای موجود در حرم مطهر از شاه میکنند.
برجستهترین عکس پهلوی دوم در حرم، در دارالزهد مبارک نصب شده بوده که مردم در حالی که سیدجواد حائری طبسی جلو آنان بوده و فریاد میزده «عکس این سگ را پایین بیاورید» به سمت آن رفته و به رغم دخالت مأموران حاضر در حرم، آن را از جای خود میکنند. بلند شدن صدای اذان از بلندگوهای حرم باعث میشود درگیری فروکش کند و مردم به خواندن نماز بپردازند.
نماز جماعت مغرب وعشا در حالی به پایان میرسد که در طول آن، استاندار خراسان و تعدادی از رؤسای ادارات طبق سنت سالهای گذشته، قصد حضور در خطبه خوانی شب عاشورا بر اساس برنامه هرساله را داشتند. لحظات سرنوشت ساز فرا میرسد؛ زیرا اگر اندکی تأخیر میشد، امکان داشت برنامه رسمی آغاز شود و انقلابیها در اجرای نقشه خود ناکام شوند و این در حالی بود که همه چیز آماده بود، جز بلندگو.
رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره این لحظات گفته است: «دیدم پر است از زائران منتظر خطبه. به طرف اتاقی که مشرف به صحن بود، رفتم. از آنجا مردم را میدیدم، ولی آنان نمیتوانستند مرا ببینند. محمد، پسرم، مصطفی و عدهای دیگر همراهم بودند. دانستم که تسلط بر این همهمه، بسیار مشکل خواهد بود. آن روزها صدایی قوی و بلند داشتم. خداوند این نعمت را به من داده بود که بدون بلندگو صدایم را تا دورها میرساندم.»
ایشان درباره لحظات پیش از خواندن خطبه نیز گفته اند: «توکل کردم به خدا. متوسل شدم به امام رضا (ع). با صدای بلند و کشیده خطبه را شروع کردم. خطبه را موبه مو حفظ نکرده بودم. اما سخنم را با جملههای عربی مسجع که حمد [خداوند]و درود بر پیامبر و خاندانش بود، آغاز کردم. همهمه مردم همچنان ادامه داشت، اما به تدریج آرامش و سکوت بر سر آن جمعیت خیمه زد. سپس ادامه خطبه را به زبان فارسی خواندم و گفتم: یابن رسول ا...! از شما معذرت میخواهم که طاغوتیان هرساله مراسم امشب را درکنار تو برپا میکردند، درحالی که نه به تو ایمان داشتند و نه به جد تو حسین (ع). ما خراسانیها فقط نظاره گر آنها بودیم. نه چارهای داشتیم و نه توانی. ساکت بودیم.»
رهبر معظم انقلاب سپس روی سخن را به فرماندار نظامی مشهد و استاندار میکنند و میگوید: «من نکتهای را از تاریخ انقلاب فرانسه به شما یادآوری میکنم؛ حاکمان فرانسه در آن زمان، انتظار سقوط حکومتشان را نداشتند. ۲۰ روز پیش از پیروزی انقلاب فرانسه، خیرخواهان، حاکمان را به تسلیم در برابر اراده ملت فراخواندند، اما آنان بر لجاجت و تکبر خود پافشاری کردند. انقلاب برخلاف میل حاکمان، پیروز شد. اینک یکی دو ماه بیشتر به پیروزی [ما]نمانده است. من شما را نصیحت میکنم و میگویم که با مردم به نیکی رفتار کنید.»
سخنرانی رهبر معظم انقلاب یک ساعت به درازا میکشد. پس از آن درحالی که مقامات در بهت و حیرت بوده اند، ایشان حرم مطهر را ترک میکنند. این خطبه در ارتقای روحیه مردم و از دیگرسو، تضعیف موقعیت فرمانده نظامی و دیگر مسئولان، تأثیر چشمگیری داشت، به نحوی که بسیاری در مشهد، همان شب، پیروزی قیام مردم را به یکدیگر تبریک میگفتند.
۱۳ و ۱۴ بهمن ۱۳۵۷
روزنامهها خبرهای ورود و سخنرانی امام را منتشر میکنند. آفتاب شرق بهنقل از امامخمینی (ره) نوشته شاه حق بازگشت به ایران را ندارد و دولت بختیار غیرقانونی است.
تیتر ۱۴ بهمن در روزنامه «آفتاب شرق» نیز به جمله امام خمینی (ره) در بهشت زهرای تهران اختصاص دارد: «به شاه اجازه بازگشت به ایران داده نخواهد شد.»
۱۵ بهمن ۱۳۵۷
آفتاب شرق به نقل از امام (ره) نوشته که «بختیار باید استعفا کند.»
رادیو لندن نیز از قول امام خمینی (ره) در تماس با ارتش چنین گفته است: «شاه فکر نمیکند که ایران را برای همیشه از دست داده است.» روزنامه خراسان هم سخنهای امام (ره) را بازتاب میدهد. حالا همهچیز حول تشکیل دولت جدید میگردد.
۱۶ بهمن ۱۳۵۷
خبرهای نخستوزیری و تأیید حکم گوشبهگوش میپیچد و در روزنامهها هم منتشر میشود. قرار بر این شده که در موافقت با دولت موقت و مخالف با دولت بختیار، ۱۷ و ۱۸ و ۲۱ بهمن، مردم مشهد هم مثل بقیه شهرها راهپیمایی کنند. این خبر هم بهعنوان فراخوان در روزنامهها منتشر شده است.
۹ صبح
به مناسبت ورود امام خمینی (ره) به ایران، مردم مشهد همچنان در حال شادمانی و سرور هستند. کاروانهای شادی در شهر به راه افتاده و در و دیوار شهر از شعار «خوش آمدی امام» پر شده است.
۱۰ صبح
طبقات مختلف مردم و اصناف تلگرافهای تبریک ورود و اعلام هر نوع فداکاری برای امام (ره) و اطاعت از ایشان را به تهران مخابره میکنند. شهر در دست مردم است و همه به انتظار تصمیم امام (ره) درباره اعلام شورای انقلاب اسلامی و تعیین نخستوزیر هستند.
۱۲ ظهر
جلسه کانون نشر حقایق اسلامی در مسجد گوهرشاد برگزار شد.
در این جلسه درباره انقلاب و ادامه مبارزه انقلابیان گفتگو شد.